پی بردن به اینکه چه کارهایی را می توانم انجام دهم، مبنای تصمیم من خواهد بود برای آنچه می خواهم بشوم.

ارزش‌ها و باورهایم با تعهداتی که در این زمان در زندگی‌ام می گذارم مطابقت دارد.

فردی هدفمند هستم.

ارزش‌ها و باورهایم چیزهای زیادی در مورد شخصیتم می‌گوید.

به نظر می‌رسد بسیاری از آن‌چه هستم براساس خواسته‌های والدینم هستند.

مطمئنم که خودم را می‌شناسم.

نمی توانم پیش بینی کنم در آینده نزدیک چه اتفاقی خواهد افتاد. (مثلاً شغل).

تمایل دارم اهدافی را تعیین کنم و سپس برای تحقق آن‌ها تلاش کنم.

گرچه از دیگران تاثیر می‌پذیرم ولی تصمیمات مستقل خودم را می‌گیرم.

آن‌چه هستم را قبول دارم.

در مورد اینکه در آینده کجا خواهم بود تصمیمی ندارم.

به نظر می‌رسد که منفعلانه ارزش‌ها و باورهای دیگران را می‌پذیرم.

ترجیح می‌دهم طبق استاندارهای معمول و تعریف شده رفتار کنم تا اینکه خودم را درگیر محدودیت ها و شرایط تعریف شده از جانب خودم کنم.

احساس می‌کنم از یک روز به روز دیگر یک احساس ثابت از خود دارم.

ارزش‌ها و باورهایم بازتاب دقیقی از شخصیتم هستند.

هیچ ایده‌ای ندارم که آینده‌ام برای من چه خواهد بود.

معتقدم که ارزش‌ها و اهدافم با اعمالم همخوانی دارد.

با خودم و هویتم احساس آرامش می‌کنم.

اهداف روشنی که برخواسته از شرایط خودم باشد ندارم.

می‌پذیرم که ارزش‌ها و باورهایم با آنچه که از خودم می‌دانم هماهنگ است.

یکی از نقاط قوتم، خودانگیختگی بر اساس برداشت و شناختی است که از خودم دارم.

از طریق هم‌ذات پنداری با ارزش‌های والدینم زندگی خود را معنادار می‌سازم.

عجولانه نتیجه‌گیری نمی‌کنم.

قبل از صحبت کردن، فکر می‌کنم.

تا زمانی که تمام حقایق را ندانم، اقدامی نمی‌کنم.

حافظه خوبی برای ثبت حقایق، تاریخ ها و جزئیات دارم.

در به خاطر سپردن کارهایی که متعهد به انجام آن‌هایم، بسیار خوب هستم.

به ندرت برای تکمیل کارهایم به یادآوری نیاز دارم.

هیجانات من به ندرت مانع اجرای کارهایم می‌شوند.

چیزهای کوچک از نظر هیجانی بر من تأثیر نمی‌گذارند و حواس من را در حین کار پرت نمی‌کنند.

می‌توانم احساسات شخصی خود را تا زمان اتمام کار به تاخیر بیندازم.

مهم نیست کار چه باشد، معتقدم که هر چه زودتر باید شروع کنم.

به تعویق انداختن کارها معمولا برای من مشکلی ایجاد نمی‌کند.

به ندرت کارهایم را به لحظه آخر واگذار می‌کنم.

برایم راحت است بر کاری که انجام می‌دهم، متمرکز بمانم.

زمانی که کاری را شروع می‎کنم، تا اتمام آن با جدیت و پشتکار ادامه می‌دهم.

حتی در صورت وقفه، به‌راحتی می‌توانم به عقب برگردم و کارم را انجام دهم.

وقتی برنامه‌ریزی می‌کنم، اولویت‌هایم را مشخص می‌کنم و به انجام آن‌ها پایبند می‌مانم.

وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن دارم، به راحتی می‌توانم بر مهم‌ترین کارها تمرکز کنم.

معمولاً کارهای بزرگ را به کارهای کوچک تقسیم و جدول زمان‌بندی برای انجام آن‌ها تعیین می‌کنم.

من یک فرد منظم هستم.

برای من طبیعی است که محل کارم مرتب و منظم باشد.

برای اینکه بتوانم کارهایم را به درستی مدیریت کنم به طور سیستماتیک (با نظم و ترتیب) عمل می کنم.  

در پایان روز، معمولاً کاری را که قرار بود انجام دهم، تمام کرده‌ام.

زمان انجام کارهایم را به خوبی برآورد می‌کنم.

معمولا به موقع برای قرار ملاقات ها و فعالیت ها حاضر می‌شوم.

اتفاقات غیرمنتظره را به راحتی حل می‌کنم.

به راحتی خود را با تغییرات در برنامه‌ها و اولویت‌ها وفق می‌دهم.

خودم را فردی انعطاف‌پذیر و سازگار با تغییرات می‌دانم.

به‌طور معمول عملکرد خود را ارزیابی می‌کنم و روش‌هایی را برای بهبود عملکرد شخصی‌ام ابداع می‌کنم.

می‌توانم کار را تا زمان رسیدن به تصمیم مناسب برای انجام آن به تاخیر بیندازم.

موقعیت‌ها را خوب تشخیص می‌دهم و می‌توانم رفتار خود را بر اساس عکس‌العمل‌های دیگران تنظیم کنم.

فکر می‌کنم که برای رسیدن به اهدافم آماده‌ام.

به راحتی از لذت‌های فوری دست می‌کشم تا روی اهداف بلندمدت کار کنم.

به برنامه‌ریزی و دستیابی به سطوح بالای عملکرد اعتقاد دارم.

از کار در محیطی با سرعت بسیار زیاد لذت می‌برم.

مقدار معینی از فشار به من کمک می‌کند تا بهترین عملکرد خود را داشته باشم.

مشاغلی که دارای درجه قابل توجهی از غیرقابل پیش‌بینی بودن هستند، برای من جذابیت دارند.