اکثر افراد مرا شخصی دوست داشتنی و مهربان می دانند.

بعضی اوقات من شیوه عمل یا تفکر خود را تغییر میدهم تا بیشتر شبیه اطرافیان خود باشم.

بطور کلی من مسئول وضع کنونی ام هستم.

به فعالیتهایی که افق دید مرا وسعت میدهند علاقه مند نیستم.

وقتی به آنچه در گذشته انجام داده ام و به آنچه که امیدوارم در آینده انجام دهم فکر میکنم، احساس خوبی پیدا میکنم.

هنگامی که داستان زندگی خود را مرور میکنم، از آنچه برایم پیش آمده است خشنود میشوم.

حفظ روابط صمیمی براي من مشکل و ناکام کننده بوده است.

از ابراز نظرات خود حتی اگر برخلاف با سایرین باشد، ترسی ندارم.

نیازهاي زندگی روزانه اغلب مرا از پا در می آورد.

به طور کلی احساس میکنم که با گذر زمان چیزهاي بیشتري درباره خودم یاد میگیرم.

من براي حال زندگی میکنم و واقعا به آینده فکر نمی کنم.

به طور کلی احساس مثبت و اطمینان بخشی درباره خود دارم.

اغلب احساس تنهایی میکنم، چون دوستان صمیمی کمی دارم که بتوانم مسائل مورد توجهم را با آنان در میان بگذارم.

آنچه که دیگران انجام میدهند، معمولاً تصمیم هاي مرا تحت تاثیر قرار نمی دهد.

با افراد و جامعه اي که در آن زندگی میکنم هماهنگ نیستم.

دوست دارم چیزهاي تازه را امتحان کنم.

تمایل دارم بر زمان حال متمرکز شوم، چون آینده همیشه براي من مشکل آفرین است.

احساس میکنم بسیاري از افرادي که میشناسم، در زندگی موفق تر از من بوده اند.

از گفتگوهاي شخصی و متقابل با اعضاي خانواده یا دوستان لذت می برم.

درباره آنچه که دیگران در مورد من فکر می کنند، نگران هستم.

در مدیریت بسیاري از مسئولیتهاي زندگی روزانه ام موفق هستم.

شرایط فعلی زندگی ام خوبست، دوست ندارم شیوه هاي جدید انجام امور را امتحان کنم.

احساس میکنم زندگی ام هدفمند و جهت دار است.

اگر فرصتی دست دهد باید چیزهاي زیادي را درباره خودم تغییر دهم.

هنگامی که دوستان صمیمی با من در مورد مشکلاتشان صحبت میکنند، گوش دادن به مشکلات آنان برایم خیلی مهم است.

احساس رضایت از خودم، مهمتر از تایید دیگران است.

اغلب احساس میکنم در برابر مسئولیت ها کم می آورم.

فکر میکنم تجارب جدیدي که باعث به چالش کشیدن فکر آدم درباره خود و جهان میشود، مهم است.

فعالیت هاي روزانه من اغلب ناچیز و بی اهمیت به نظر می رسد.

بیشتر جنبه هاي شخصیت خود را دوست دارم.

هنگامی که نیاز به صحبت کردن دارم، گوش شنوایی را براي حرفهایم نمی یابم.

افراد مصمم بر من تاثیر می گذارند.

در صورت نارضایتی از زندگی ام، گامهاي موثري براي تغییر آن برمی دارم.

وقتی فکر میکنم می بینم طی سال هاي گذشته پیشرفت زیادي نکرده ام.

درباره آنچه که سعی میکنم در زندگی خود بدست آورم، احساس خوبی ندارم.

در گذشته اشتباهاتی را مرتکب شده ام، اما در کل احساس میکنم همه چیز به بهترین نحو انجام شده است.

تمایل دارم از دوستی هایم چیزهاي زیادي بدست آورم.

افراد به ندرت با من در مورد انجام کارهایی که تمایل به انجام آنها ندارم، صحبت می کنند.

در کل در رسیدگی به امور شخصی و مالی خودم موفق هستم.

از نظر من افراد در هر سنی می توانند به رشد و پیشرفت خود ادامه دهند.

در گذشته اهدافی را براي خودم تعیین می کردم، اما امروز این کار از نظر من اتلاف وقت است.

به طرق مختلف از موفقیت هایم در زندگی احساس ناامیدي می کنم.

به نظر من اکثر افراد دیگر نسبت به من دوستان بیشتري دارند.

هماهنگ بودن با دیگران در مقایسه با پافشاري بر اصول و عقاید خود برایم مهمتر است.

از اینکه نمی توانم از عهده کارهاي روزانه اي که باید انجام دهم برآیم احساس استرس می کنم.

گذشت زمان باعث شده است که بینش بیشتري درباره زندگی بدست آورم. این بینش مرا قوي و توانمند کرده است.

از برنامه ریزي براي آینده و تلاش براي محقق ساختن این برنامه ها لذت می برم.

اکثراً به شخصیت و زندگی خود افتخار می کنم.

افراد مرا به عنوان فردي که تمایل دارد وقتش را با دیگران سپري کند، توصیف می کنند.

به نظرات خود اطمینان دارم اگر چه آنها بر خلاف نظر جمع باشند.

به خوبی زمان را دستکاري میکنم تا بتوانم هرچیزي را که باید انجام بدهم،در برنامه ام بگنجانم.

احساس میکنم که در طی زمان به عنوان یک فرد پیشرفت زیادي داشته ام.

در انجام برنامه هایی که براي خود تعیین نموده ام، فرد فعالی هستم.

به زندگی بسیاري از افراد غبطه می خورم.

روابط گرم و همراه با اعتماد زیادي را با دیگران تجربه نکرده ام.

زندگی روزانه من شلوغ است اما از اینکه همه کارها را انجام میدهم احساس رضایت میکنم.

از قرار گرفتن در موقعیت هایی که مرا ملزم میکند شیوه هاي قدیمی و آشناي انجام امور را تغییر دهم، لذت نمی برم.

بعضی از افراد بی هدف زندگی خود را سپري می کنند، اما من از آن دسته افراد نیستم.

نگرش من درباره خودم احتمالا به اندازه نگرش اکثر افراد دیگر درباره خودشان مثبت نیست.

در مورد دوستی هایم، اغلب فکر میکنم که فردي هستم که بیرون ایستاده ام و به درون نگاه میکنم (یک تماشاگر از بیرون هستم)

اغلب، نظرم در مورد تصمیماتم در صورت مخالفت دوستان یا خانواده تغییر میکند.

هنگامی که تلاش میکنم در مورد فعالیتهاي روزانه خود برنامه ریزي کنم دچار ناکامی میشوم، چرا که هرگز کارهایی را که براي انجام دادن تعیین کرده بودم را نمیتوانم انجام دهم.

براي من زندگی فرایند مداومی از یادگیري، تغییر و رشد بوده است.

بعضی اوقات احساس میکنم که همه آنچه را که باید در زندگی انجام دهم، انجام داده ام.

روزهاي بسیاري از خواب بیدار میشوم و در مورد شیوه اي که زندگی کرده ام احساس ناامیدي می کنم.

میدانم که میتوانم به دوستانم اعتماد کنم و آنها میدانند که میتوانند به من اعتماد کنند.

کسی نیستم که در برابر فشارهاي اجتماعی براي فکر کردن یا عمل کردن به شیوه هاي خاص، تسلیم شوم.

تلاشهایم براي یافتن فعالیتها و روابطی که نیاز دارم، کاملا موفقیت آمیز بوده است.

از اینکه میبینم دیدگاههایم طی سالهاي گذشته تغییر کرده و کاملتر شده لذت میبرم.

اهداف من در زندگی بیشتر منبع خشنودي و نه ناکامی من بوده است.

گذشته با فراز و نشیبهایی همراه بوده است. اما به طور کلی نمیخواهم آنرا تغییر دهم.

در هنگام گفتگو با دیگران راحت حرف خود را زدن برایم امري مشکل است.

برایم مهم است که افراد دیگر چگونه انتخابهایی را که در زندگی داشتهام ارزیابی کنند.

در سازماندهی زندگی خود به شیوه اي که از آن احساس رضایت کنم دچار مشکل هستم.

مدتها قبل تلاش براي ایجاد تغییرات یا اصلاحات بزرگ در زندگیام را رها کرده ام.

از فکر کردن درباره موفقیتهاي زندگی ام در گذشته احساس رضایت میکنم.

هنگامی که خودم را با دوستان و آشنایان مقایسه میکنم، احساس رضایت میکنم.

من و دوستانم درباره مشکلات همدیگر با همدردي میکنیم.

درباره خودم بر اساس آنچه که فکر میکنم مهم است، قضاوت میکنم و نه بر اساس ارزش هایی که دیگران فکر میکنند درست است.

توانسته ام خانه و سبک زندگی دلخواهم را براي خود ایجاد کنم.

این گفته که نمیتوان به یک سگ پیر شگردهاي جدید آموخت حقیقت دارد.

درتحلیل نهایی، مطمئن نیستم که زندگی ام در کل ارزشمند باشد.

هر فرد داراي نقاط ضعفی میباشد، اما احساس میکنم سهم من از این نقاط ضعف بیشتر است.

به عنوان مسئول مالی شرکت، از شما خواسته می ­شود که در راه بیشتر نشان دادن سود با سایرین همکاری نمایید. از شما خواسته می ­شود تا برآورد مخارج مربوط به خدمات پس از فروش محصول، هزینه ­های گارانتی و منسوخ شدن محصول را موقتا به سطحی پایین­ تر از آنچه که باور دارید مناسب است، تخمین بزنید، چقدر احتمال دارد این کار را انجام دهيد؟

هیات مدیره شرکت تا حد زیادی به سود هدف که منجر به پاداش زیادی برای آن­ها می ­شود نزدیک شده است. برای کمک به دستیابی به این سطح از سود، آن­ها از شما می­خواهند که هزینه­هابی خاص را به تعویق بیندازید و به سال بعد منتقل کنید، به عنوان مثال، به عنوان مدیر بازاریابی، تبلیغات عادی و روزانه در مورد محصولات شرکت و تبلیغات از طریق رادیو و روزنامه را برای سه هفته آخر سال به تعویق بی­اندازید تا شرکت متحمل این هزینه­ ها نشود. البته این درخواست باعث کاهش فروش شرکت در اوایل سال جدید می­گردد. چقدر احتمال دارد این کار را انجام دهید؟

موضوعی بسیار مهم برای ادامه حیات هیات مدیره شرکت رخ داده است و اکنون شرکت به دنبال تامین مالی جدید می­باشد. یکی از افراد بسیار نزدیک به مدیر عامل شرکت از دفتر مدیر عامل با شما تماس گرفته است. سود کم شرکت می­تواند دریافت وام را به مخاطره انداخته و با هزینه بهره زیادی را به شرکت تحمیل نماید. او از شما می­خواهد بدون هیچ اما و اگری، هر کاری که برای رسیدن به سود مورد نظر لازم است را انجام دهید و اضافه می­کند «ما روی شما حساب می­کنیم». مدیران ارشد به شما می­گوید تنها راه برای انجام این دستور این است که از طریق تخمین کمتر از واقع حسابداری مانند مطالبات مشکوک الوصول، هزینه استهلاک، ذخیره مربوط به نقص و تضمین محصولات، گارانتی کالا و سه سود شرکت را مدیریت کنید. به شما گفته شده که حسابرس مستقل این موضوع را کشف نخواهد کرد. چقدر احتمال دارد که شما این درخواست را قبول کنید؟

مدیران ارشد از شما می­خواهند از آنجا که دستیابی به اهداف بودجه شده بسیار برای شرکت بسیار حیاتی است، سعی کنید هزینه­ های مختلف را بیشتر از واقع برآورد کنید تا دستیابی به آن و صرفه­ جویی در هزینه بر اساس بودجه راحت­ تر باشد. چقدر احتمال دارد که شما در صورت­های مالی پیش ­بینی شده، هزینه­ ها را بیشتر از واقع گزارش نمائید؟

مدیران ارشد از شما می­خواهند با برگشت دادن قسمتی از زیان کاهش ارزش دارایی­های شرکت که در سال قبل شناسایی و در صورت­های مالی گزارش شده می­توان شرکت را از زیان­دهی در سال جاری خارج کرد. البته در سال بعد با احتمال زیاد شرکت وارد مرحله رونق شده و سهامداران از این موضوع راضی هستند. چقدر احتمال دارد که شما این درخواست را قبول کنید؟

از ریسک پذیری لذت می برم.

سعی می کنم از موقعیت هایی که نتایج نامشخصی دارند، اجتناب کنم.

در صورتی که انجام کاری سود بالایی داشته باشد، ریسک کردن مرا آزار نمی دهد.

در تمام جنبه های زندگی ام، امنیت یک فاکتور مهم است.

دیگران به من گفته اند که از ریسک کردن لذت می برم.

وقتی گزینه دیگری وجود داشته باشد به ندرت ریسک می کنم.